گروه خانواده جمعیت طلوع رهایی رستا

کاهش اسیب های اجتماعی

گروه خانواده جمعیت طلوع رهایی رستا

کاهش اسیب های اجتماعی

شش روش برای ارتباط کلامی در خانواده

جمعیت طلوع رهایی | سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۳۴ ب.ظ

شش روش برای ارتباط کلامی موفق در خانواده

خانواده هایی که ارتباط کلامی موثر دارند ۶ قانون را برای ارتباط موثر و موفق عنوان می کنند....

۱) قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید
بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضای چنین خانواده هایی می گویند؛ «وقتی کارهای خانه را انجام می دهیم با هم حرف می زنیم.» یا «هر وقت دور هم هستیم حرف می زنیم.» بعضی خانواده های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می کنند که همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.
بعضی خانواده ها زمان شام خوردن را برای گفت وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می کنند. بعضی خانواده ها هم وقت دیگری را به صورت «شب خانواده» یا «شورای خانواده» انتخاب می کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت بخش، مشکلات و دغدغه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. این خانواده ها مشکلات و سختی ها را نیز بیان می کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت وگوها نمایان می شود.
به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پا افتاده، صحبت کنند.
۲) قانون دوم؛ گوش بدهید
اعضای خانواده های موفق درک می کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می کنند.
گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تایید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه او باشد.
۳) قانون سوم؛ تسویه حساب کنید
شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل شکسته شود.
به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ «امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟» بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است.
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شب شان را از آنچه بود بدتر کند.
پیام های مبهمی را که از اعضای خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ «مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟» یا «من از آنچه می گویی یا می کنی این طور برداشت می کنم. آیا درست است؟»
۴) قانون چهارم، به دنیای اعضای خانواده نفوذ کنید
هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را دقیقاً آن طور که ما می بینیم نمی بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مساله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مساله، ارزش هایی که به آن باور دارید و ویژگی های شخصیتی تان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مساله را بررسی می کنند.
۵) قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم های ترسناک بسپارید
یادتان می آید وقتی بچه بودیم چه بازی هایی می کردیم؟ یکی داد می زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می زدند و فرار می کردند. این بازی ها هم ترسناک بودند هم بامزه.
آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگذاری و برخورد از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است. وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
۶) قانون ششم؛ صادق باشید
ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده ای هر کس هر حرفی می زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می گوید.
اعضای خانواده موفق به زورگویی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متوسل نمی شوند. آنها از وابستگی سوءاستفاده نمی کنند، فداکارهای خاموش نیستند که مدت ها رنج می برند و سر آخر به گناه آلوده می شوند. همه روش های فریب دادن دیگران به ریاکاری و تیرگی رابطه می انجامد.
بعضی ها به غلط «صداقت» را بهانه ای برای نامهربانی بیش از حد می دانند. خانواده ای موفق است که بین صداقت و محبت تعادل برقرار کند. آنها مسائل شان را مسخره جلوه نمی دهند تا با آن مواجه نشوند. از طرف دیگر یک اشتباه را دستاویز قرار نمی دهند تا درباره نظر دیگری قضاوت کنند و سلیقه، مدیریت زمان، بهداشت یا عادات مطالعه دیگری را زیر سوال ببرند.
اصل مهم این است که هر اختلاف نظر، هر فکر یا هر جنبه ای از روابط انسانی را می توان از راه مثبت، بدون پیش داوری و بدون آزار رساندن به دیگران مطرح کرد.
محبت و مهربانی ورای به کار نبردن کلمات درشت و آزارنده است. گاهی توجه به نیازهای سایر اعضای خانواده و کمک کردن به آنها پیش از آنکه از شما کمک بخواهند بیشتر مهربانی شما را ثابت می کند.
● همسر رویایی بشوید
اگر بخواهیم در کاری موفق بشویم معمولاً برای آن زمینه چینی می کنیم. اگر کسی بخواهد پیانو بزند معمولاً از معلمی درس می گیرد، نه اینکه یک راست پشت پیانو بنشیند و از همان اول موتزارت یا بتهوون بزند. البته ممکن است کسی به تنهایی شروع کند و در نهایت بتواند آهنگ های ساده ای را از کار در بیاورد اما به ندرت می توان با این روش به موفقیت شایانی دست یافت. مربی به کارآموز یاد می دهد کدام کلید، نت معینی را ایجاد می کند، چه تکنیکی برای استفاده از آن کلید وجود دارد و چطور باید نت های موسیقی را از روی نشانه ها نواخت تا قطعه موسیقی درست اجرا شود.
هنگامی که آموزش پایه را گرفتیم دیگر دست خودمان است که چقدر تمرین کنیم و آنچه را یاد گرفتیم گسترش بدهیم. پس از سال ها تمرین کارآموز قدیم خودش به جایی می رسد که می تواند آهنگی برای پیانو بسازد. پس واضح است که موفقیت متعلق به تازه کارها نیست.
با این حال ما معمولاً انتظار داریم بدون هیچ دستورالعمل یا تمرینی در امر ازدواج موفق باشیم. بیشتر اوقات روی علایق مشترک یا تفاهم تاکید می کنیم و وقتی اوضاع بر وفق مراد پیش نرفت به فکر سرزنش تفاوت های فردی یکدیگر می افتیم که در مواردی که کار به طلاق می انجامد آنها را «تفاوت های سازش ناپذیر» می نامند.
معمولاً کسانی که در ازدواج به مشکلی برخورد کرده اند به روش هایی که به کار گرفته اند فکر نمی کنند یا تصمیم نمی گیرند که از روی کتاب یا با کمک متخصص تمرین کنند. نامزدها هم معمولاً دنبال یادگیری اصول پایه و تکنیک های تمرینی صحیح در زندگی مشترک آینده شان نیستند. به همین علت ها روابط بسیاری از زن و شوهرها طوری تنظیم می شود که در نهایت به شکست می انجامد.
نجات دادن ازدواجی که رو به نابودی است خیلی کار می برد اما ارزشش را دارد. اگر خدای نکرده ازدواجتان به مرحله بحرانی رسیده است باید هر چه زودتر کاری بکنید. حتی اگر وارد مرحله بحرانی نشده اید ولی بیم آن می رود که وارد این مرحله بشوید می توانید از سه روش بهره بگیرید. حتی اگر خانواده موفقی دارید باز هم این راهکارها کمک می کند همچنان موفق بمانید.
۱) ازدواج مثل یک تیم ورزشی است. وقتی با زوج هایی که در مرحله بحرانی هستند صحبت کنیم معمولاً فقط یک طرف داستان را می شنویم. معمولاً این یک طرف داستان شکایت یکی از زوجین از دیگری است که تمام تقصیرها را به گردن او می اندازد؛ «اگر این کار را نمی کرد» یا «اگر فلان کار را می کرد.» همه می دانند که هیچ مشکلی یک طرفه پیش نمی آید. البته ممکن است یکی از طرفین بیشتر از دیگری به ازدواج صدمه زده باشد، مثلاً خیانتی صورت گرفته باشد، اما معمولاً فقط یکی از زوجین مستحق سرزنش نیست.
انتظار نداشته باشید همسرتان تمام سختی های رابطه را به دوش بکشد. هر یک از دو طرف باید، بدون تلاش برای تغییر یا کنترل همسرش، درون خودش را بکاود. در زندگی زناشویی تان گروهی کار کنید تا همسرتان هم همین روش را برگزیند.
۲) رویای همسرتان بشوید. حتماً وقتی جوان تر بودید رویاها و تصوراتی از رابطه تان با همسر آینده تان داشتید. همسرتان هم همین طور.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مردم پس از ازدواج مرتکب می شوند این است که نامزدبازی را قطع می کنند و دیگر با هم مثل نامزدها رفتار نمی کنند. حتماً آن دوره را به یاد دارید، وقتی که مودب، مهربان، حمایت گر، فداکار، باملاحظه، مراقب، در دسترس و نسبت به همسر فعلی تان حساس بودید. یادتان می آید که خود را با رویای او مطابقت می دادید؟
می دانستید دوست دارد چه بپوشید، می دانستید چه چیزی ناراحتش می کند یا او را می ترساند یا آزارش می دهد و از آنها دوری می کردید. تلاش می کردید تا بفهمید چه چیزی برایش مهم است و خودتان هم آن را مهم می دانستید حتی اگر آن مساله پیش از آن برایتان مهم نبود. باز هم همین کارها را بکنید. هیچ کس همسر رویاهایش را فراموش نمی کند. اگر این کار را بکنید کم کم متوجه خواهید شد که همسرتان هم دارد همین کارها را برای شما انجام می دهد.
۳) درباره همسرتان به دیگران حرف های خوب بزنید، چه در حضور خودش چه وقتی خودش نیست. اگر روی جنبه های مثبت همسرتان متمرکز شوید درخواهید یافت او نه تنها آن جنبه های مثبت را بیشتر به کار می گیرد بلکه روز به روز بر فهرست جنبه های مثبتش می افزاید.
اگر آقای خانه آشغال ها را سر ساعت ۹ بیرون می گذارد از او تشکر کنید. از خانم خانه برای غذای خوشمزه ای که پخته تشکر کنید و به دیگران هم بگویید که او چه آشپز خوبی است. حتماً از قدرت یا هوش همسرتان جلوی دوستانتان تعریف کنید. به او بگویید که فکر می کنید او خیلی زیباست. به این ترتیب هم همسرتان از تعریف های شما قدردانی می کند هم خودتان با او راحت تر خواهید شد زیرا خودتان را طوری برنامه ریزی کرده اید که با او با احترام و قدرشناسی رفتار کنید.
ازدواج کار و تمرین می خواهد اما پاداش آن یک عمر باقی می ماند. به یاد داشته باشید ازدواج موفق یک شبه اتفاق نمی افتد همان طور که مشکلات زناشویی هم در چند روز آشکار نمی شوند.


  • جمعیت طلوع رهایی

نظرات  (۴)

با عرض سلام وخدا قوت
ممنون بابت مطالب آموزشی ومفیدتان
تشکر از خانم سلطانی عزیز
با سلام 
ممنون و سپاس از مطالب آموزندتان 
خدا قوت خانم سلطانی عزیز 
  • فریباسلطانی
  • سلام وعرض ادب خدمت  خانواده رستا سال ۹۶ برشما عزیزان مبارک 
    مطالب عالی بود  کاملا درسته با گفتمان میتوانیم مشکلات را برطرف کرد 
    خواهرجان ممنون وسپاس 
    باسلام و خداقوت 
    مثل همیشه مطالب عالی و پربار می باشد امید آنکه افراد بیشتری از این وبلاگ حمایت کنند تا خستگی شما خانم سلطانی عزیزم هم دربیاید .
    پاسخ:
    سلام خانم موسوی عزیزم سپاسگزارم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">