گزارش تصویری وخلاصه ای از صحبتهای خانم سلطانی در جشن دومین سالروز رهایی همسرش

بنام خالق یگانه ومهربان

روز شنبه 96/1/26 جشن باشکوه دومین سال رهایی همسر خانم سلطانی در شعبه مرکزی برگزار شد....

خداوند بی نهایت نا مکان و بی زمان است،اما به قدر فهم تو کوچک میشود،و به قدر نیاز تو فرود می آیدو به قدر ارزوی تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشا میشود،یتیمان را پدر و مادر میشود،عقیمان را طفل میشود؛محتاجان برادری را برادر میشود؛نا امیدان را امید میشود؛گم گشتگان را راه میشود؛در تاریکی ماندگان را نور میشود؛رزمندگان را شمشیر میشود؛پیران را عصا میشود؛محتاجان به عشق را عشق میشود؛خداوند همه چیز میشود..همه کس را به شرط اعتقاد؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس...

خداراشاکرم که به من لطف و عنایت کردندو مرا با جمعیت طلوع رهایی رستا اشنا کرد..

خدارا شاکرم که دوسال رهایی همسرم را میبینم..

خدارا شاکرم که راهنمایی بسیار بسیار عالی نسیبم کرد..

خداراشاکرم که دوستانی با محبت و صمیمی که هیچ جا پیدا نمیشودپیداکردم.همه با عشق هستند.تک تک شون رو دوست دارم و فقط با عملکردم میتوانم این شکرگذاری را به جا اورم وتا جاییکه توان دارم به همدردانم کمک کنم.من فقط در زندگی ام اینگونه میتوانم شکر گذار باشم.همیشه در دعاهایم از خدا خواسته ام مرا در خدمت خلق قراردهد و بتوانم به خلق کمک کنم.شاید خواست خداوند مهربان بوده به واسطه بیست و پنج سال اعتیاد،سالهای نا ارام و پر رنج و عذاب امروز اینجا قراربگیرم  و به اینجا برسمبه جاییکه همیشه دعا میکردم.به همین دلیل است که من همیشه در جمعیت با انرژی و عاشقانه وارد میشوم.عشق به خدمت روز به روز در من بیشتر میشود.زمانیکه میبینم یک تازه وارد یا یک دوست در اینجا به رهایی میرسدولبخندش را میبینم و فکر میکنم شاید من در این لبخند سهم داشته باشم عشق به خدمت در من زیادوزیادتر میشود.زمانیکه از در وارد شدم ودوستان مرا در اغوش گرفتندو از من خواستند که برایشان دعا کنم وقتی شمع را فوت کردم به یاد تک تکشان بودم.من لبخند افراد را دیده بودم اما لبخند اینجا چیز دیگری است چون بعد از سالها درد و رنج بوجود امده است وقتی کسی لبخند میزند درکش میکنم.در زندگی من سختی بسیار بودو هنوز هم مشکلات بیشماری دارم اما میتوانم مشکلاتم راقبول کنم و با انها مقابله کنم.اینجا درس گرفتم اموزش دیدم و کلید شماره ۱ را واقعا قبول کردم و دیگر چون و چرا نیوردم وبه دنبال راه حل بودم .اعتیاد بسیار سخت است تمام دوستانی که اینجا میایند را درک میکنم و با رهایی همسرم به دوستان میگویم که موفق میشوند.چون من موفق شدم.اگر راه را درست بیاییدو باعشق وارد شویدوخدمت کنند حتما موفق میشوید.خدمت بسیار لذت بخش است.همانطور که خداوند هم فرموده چنانچه مدتی به عبادت بپردازی و این عبادت با سختی باشدبعد ازمدتیلذت عبادت را به تو میچشانم. خدمت هم به این ترتیب است.من از تک تک دوستان تشکر میکنم.از جناب اقای احسان حبیبی دبیرکل جمعیت طلوع رهایی رستاتشکر می کنم ایشان هم مدیر هم دبیر والائی برای بنده هستندو هم یک مشاور خوب برای من و من راهکارهای زیادی از ایشون گرفته ام رفتن به دفتر کمک زیادی به من کرد.از اقای غفوری تشکر میکنم که وبلاگ را به من یاد دادند خوشحالم کنار ایشون هستم و این افتخار بزرگی است .از جناب اقای همدانی تشکر میکنم که زحمات زیادی برای ما کشیدند؛ از خانم رشیدی تشکر میکنم ایشان را بسیار بسیار دوست دارم واقعا مانند یک مادر  در کنار من بودند و من صبوری امید انرژی را از ایشان یادگرفتم.واز همسرم تشکر می کنم که با سختیهای رهایی را پشت سر گذاشت وغول اعتیاد راشکست وآرامش را به خانواده مان برگرداند.در پایان از همه شما عزیزان تشکر و قدردانی میکنم.🌷🌷🌷🌷🌷