گزارشی از جشن هفتمین سالروز رهایی جناب اقای غفوری همسر خانم آزاد
بنام خالق یگانه ومهربان
در تاریخ 96/1/22 جشن هفتمین سالروز رهایی جناب اقای غفوری همسر خانم آزاد در شعبه ابوذر برگزار شد....
خلاصه ای از صحبتهای سرکار خانم آزاد در این جشن باشکوه ....
خلاصه صحبتهای سرکارخانم آزاد🌸🌸🌸🌸سلام وعرض ادب دارم خدمت همه عزیزان،خوشحالم که اینجامیبینمتون،ازجناب آقای حبیبی بنیانگذارمحترم جمعیت طلوع رهایی رستاتشکرمیکنم به رسم ادب دستشونومیبوسم،زحمتهایی که مابرای ایشون داشتیم خیلی زیادبودند،ازسرکارخانم موسوی عزیزکه خیلی خیلی دوستشون دارم تشکرمیکنم،شش سال به طورمداوم به من آموزش دادند،ازمؤسسین تشکرمیکنم،ازسرکارخانم رشیدی که مادرهمه مادانشیارهاهستندتشکرمیکنم،ازآقای غفوری ومادرمحترمشون که خیلی زیاددوستشون دارم تشکرمیکنم همچنین خواهرشون که برای بنده خواهری کردندوازپدرشون ودایی ایشان که ماروهمیشه حمایت کردندازخانواده خیلی مهربونم تشکرمیکنم،این روزبزرگ رابه همه مردان وپدران تبریک عرض می کنم،زمان فوت کردن شمع برای اونهایی که دلشون پیش دلم بوده دعاکردم،میگن این صندلیهامعجزه نمیکنه،ولی جمعیت معجزه بزرگی توزندگی من بود،زمانی که آقای غفوری دوسال رهایشون روجشن گرفت من واردزندگیشون شدم والان هرسال جسارت میکنم وجای مادربزرگوارشون اینجاهستم،این مادرشون بودندکه خیلی براشون زحمت کشیدندیکی ازتلخ ترین خاطره هاروکه برام تعریف کردند این بودکه یکبارهراسان به خونه اومدن ودرخواست پول برای خریدکتاب روکردندووقتی بهشون گفتندکه بیاباهم بریم ومن براتون کتاب بخرم ،درراه موقع گرفتن پول پریدن اون طرف خیابان وسوارماشین شدن،ازپشت شیشه به مادرشون باناراحتی نگاه میکردن،ازشون میخوام ماروحلال کنندوهمیشه سایه شون بالای سرماباشه،ازپدرشون حلالیت می طلبم،درزمان سختی خودم بودکه ایشون واردزندگیم شدن وباوجوداینکه پدرم مخالف این وصلت بودولی هیچ وقت بروزنمیداداماخداراشکرمیکنم که خوشبختم وخوشحالم که عضوکوچکی ازمؤسسین هستم وخوشحالم درسن نوجوانی ورودپیداکردم که اگرگناهی دارم خدابه لطف اینجابودن گناهانم راببخشد،آقای غفوری راخیلی دوست دارم وابائی ازابرازعشق به ایشان را ندارم،همه شمارادوست دارم.
